سروشاسروشا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

براي فرزند دلبندم

بدون عنوان

مهموني : دو شب پيش خونه خاله فاطمه بوديم . سمنو داشتن . تقريبا همه بودن . كمي نگران بودم كه مثل دفعه قبل بچه هاي مهيا سروشا رو اذيت كنن ولي خداروشكر مشكل خاصي پيش نيومد . الهي ،مهيا هم بنده خدا خيلي مراقب بود . اخر شب هم بچه ها خيلي خوب همه همبازي شده بودن . سروشا بهش حسابي خوش گذشت . خيلي مشتاق بازي دسته جمعي بود . الكم و دولكم ، آليسا اليسا و اتل متل بازي كرديم . بدو بدو كردن . سروشا هنوز براي بازيهاي مشاركتي امادگي كافي نداره . فكر ميكنم از سه سال به بعد تواناييشو دارن . سروشا كه سعيشو ميكرد   عزيزم . يه عروسك كيتي و يه باربي اونجا ديده بود كه شديدا باهاشون سرگرم شده بود و اصلا نميخواست با كسي شريك شه . ...
25 دی 1392

بدون عنوان

سروشاي من عزيز دلم قربونت برم فداي اون قربون صدقه رفتنت براي تولدش من و مامان النگو خريديم كه رفته تو كمد چون سروشا سريع ميخواد دربياره و نميزاره تو دستش باشه . اميم هم براش زنجير خريده كه دوسش داره و يه سره گردنشه گاهي هم كه ميره تولباسش درش مياره ميندازه رو بليزش . گدبن ( گردنبند )   جديدا اهل تايپ كردن شده ميره پشت كامپيوتر با همراهي باباش عدد و حروف رو تايپ ميكنه اوناي رو كه بلده ميگه مثل دبليو   اي   دي  سون  ايت  فول ( 4)  . خلاصه خانوم خانوما همش مارو غافلگير ميكنه . اولين باري كه سر حروف انگليسي غافلگير شديم وقتي بود كه كتاب رنگها و شمارش رو ورق ميزد بود وسط صفحه نوشتع بود ...
21 دی 1392

بابا نوئل

   سال نو ميلادي مبارك   پريشب يعني جمعه شب پدر شوهرم اومد منزلمون . سروشا خيلي وقت بود بابابزرگش رو نديده بود . حدود يه دقيقه اول يه كم خجالت ميكشيد كنار باباش نشسته بود بعد يواش يواش ارتباط گرفت و شروع كرد به شيطوني كردن و زبون ريختن . وقتي شعر ميخوند و تشويق ميشد چشاش برق ميزد . داشتيم صحبت ميكرديم ديدم دخترم اومده جلو بابابزرگش ميگه بابا بابا منم توجهشونو بهش جلب كردم . سروشا گفت بابا خوش اومدي         ( فددداااات)   پدر شوهر يه شب موند و فرداش رفت . شنبه عصر كه رفتم دنبالش مامانم اينا گفتن ميدوني سروشا به پدر اميم  چي ميگه . گفتم بابا احمد . گفتن نه ....
15 دی 1392

عزيزم تولدت مبارك

  دو ساله شدنت مبااااااااااارررررككككككككككككك   از احساسم بگم ! از توانمنديا و خوبيات بگم !   كلام نميتونه   خيييلي كم مياره .                                        ...
5 دی 1392
1