بدون عنوان
مهموني : دو شب پيش خونه خاله فاطمه بوديم . سمنو داشتن . تقريبا همه بودن . كمي نگران بودم كه مثل دفعه قبل بچه هاي مهيا سروشا رو اذيت كنن ولي خداروشكر مشكل خاصي پيش نيومد . الهي ،مهيا هم بنده خدا خيلي مراقب بود . اخر شب هم بچه ها خيلي خوب همه همبازي شده بودن . سروشا بهش حسابي خوش گذشت . خيلي مشتاق بازي دسته جمعي بود . الكم و دولكم ، آليسا اليسا و اتل متل بازي كرديم . بدو بدو كردن . سروشا هنوز براي بازيهاي مشاركتي امادگي كافي نداره . فكر ميكنم از سه سال به بعد تواناييشو دارن . سروشا كه سعيشو ميكرد عزيزم . يه عروسك كيتي و يه باربي اونجا ديده بود كه شديدا باهاشون سرگرم شده بود و اصلا نميخواست با كسي شريك شه . ...
نویسنده :
ليلا
8:42